در این کتاب دکتر راس، روانپزشک و پژوهشگر محبوب، به طور دقیق و روشن نشانههای تشخیص این سندرم، هیجانات و عواطف و رفتارهای فرد مبتلا به آن را توصیف و روشهای درمان را به خوبی بیان کرده است.
لازم است هم متخصصان و هم مراجعان برای تشخیص شکست عشقی و بهبودی از آن، این کتاب را مطالعه کنند؛ به خصوص برای مشاوران، روانشناسان و روانپزشکان و تمام کسانی که در حوزۀ بهداشت روان فعالیت میکنند بسیار مفید است.
-------------------------------------------
برشهایی از این کتاب:
برش1:
سوپرمنی پنهان در ما (صفحه 220)
برای اینکه نشان دهید قدرت جسمانی چقدر ممکن است تحت تاثیر علایم تجزیهای ( بدون مصرف دارو) افزایش یابد، مادری را مثال میزنم که پس از مشاهده فرزندش زیر یک اتومبیل به طور غیرمنتظرهای تبدیل به فردی شد که توانست با دستانش اتومبیل را از روی فرزندش بلند کند.
او زمانی که اتومبیل را بلند کرد با این فکر که یک سوپرمن قوی است، این کار را انجام نداد؛ بلکه فقط کاری را انجام داد که فکر میکرد برای نجات فرزندش لازم است.
در واقع درک او از میزان قدرتش دچار مشکل شد. شوک دیدن فرزندش در آن حالت حس عمیقی درون آن زن برانگیخت که به او امکان میداد اتومبیل را با توان خارقالعادهای جابجا کند.
-----------------
برش 2:
ورزش بیش از حد ممنوع (صفحه 238)
این نکته را نیز باید در نظر داشت که بعضی از مبتلایان به سندرم ضربه عشقی به صورت افراطی ورزش میکنند تا جایی که به خودشان از نظر جسمی آسیب میزنند.
مانند کاهش بیش از حد وزن یا ورزشهایی که به عضلات و مفاصل آسیب وارد میکند.
افراد باید برای سازگاری با دردهای عاطفی مربوط به ضربه عشقی، از ورزش بیش از حد و صدمه زدن به خود اجتناب کنند.
--------------
برش 3:
زخم را بپذیریم! (صفحه 267)
به مراجعانی که دچار ضربه عشقی شدهاند، میگویم که ابتدا جراحت ضربه عشقی خود را بپذیرید.
اغلب مفید است که به مراجع فرصت گریه کردن برای رویداد ضربه عشقیشان را بدهیم.
ممکن است بعضی از افراد حتی با وجودی که زندگی عاطفیشان عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته، گریه نکنند.
حتی ممکن است از آنها بخواهیم جایی از بدنشان را برای جراحت ناشی از ضربه عشقی خود تجسم کنند، به صورتی که ضربه را ملموستر سازند.
--------------
برش 4:
بخند به روی دنیا... (صفحه 309)
بسیاری از افراد که از سندرم ضربه عشقی رنج میبرند دیگر نمیخندند. در واقع این واکنشی افراطی نسبت به ضربه عشقی است.
باید شوخ طبعی خود را حفظ کنید.
با نیم ساعت خندیدن، تکنیک خودیاری را تمرین کنید.
در آینه نگاه کنید و بخندید.
در واقع هنگامی که اخم میکنید، نسبت به زمانی که میخندید ماهیچههای بیشتری از صورت درگیر میشود.
لازم است با مجبور کردن خود به خندیدن بر ماهیچههای متعددی که موجب اخم میشوند غلبه کنید.
--------------
برش 5:
شکست عشقی و گروه (صفحه 363)
در گروهدرمانی به جای انجام تنهای این فعالیتها، اعضای گروه از تلاشی که دیگران برای غلبه بر سندرم ضربه عشقیشان انجام میدهند، سود میبرند.
افراد احساس تنهایی و ازخودبیگانگی کمتری در گروه دارند.
وقتی ببینند دیگران نیز "در قایق مشابه " هستند، احساس بهتری دارند.
مراجعان به رغم احساس شرم بابت به اشتراک گذاشتن تجارب مشابهشان با سایر اعضای گروه، تمایل بیشتری برای گفتن داستانشان دارند.
در این حال قدرت بازدارندگی شرم از بین میرود.
--------------
برش 6:
در را نبندید تا از پنجره نیاید! (صفحه 371)
اگر جلوی بیان مستقیم احساسات گرفته شود تمایلی برای برونریزی آنها به وجود میآید.
برای مثال در صورت ناراحتی از همسرتان، به جای اینکه بگویید از حرفش رنجیدهاید، در را به شدت به هم میکوبید.
در مثال اخیر به جای ابراز و کنار آمدن با هیجانات خود، به تخلیه هیجانی از طریق رفتار میپردازید.
خشم، نقش عمده ای در رفتارهای برونریز بازی میکند و سوخت لازم برای تخلیه هیجانی فراهم میشود.
--------------
برش 7:
عزم من سوی فراق و مغز من سوی وصال! (صفحه 297)
مغز بیش از اینکه به خوشحالی شما اهمیت دهد، به فکر انتقال ژنها به نسل آینده است.
در سندرم ضربه عشقی، مغز میکوشد افرادی را که عاشقشان هستید، "ترک نکنید"، حتی اگر احساس کنید آنها با شما بدرفتاری میکنند.
در چنین مواردی، مغز بعضی ویژگیهای این افراد را دوست دارد و ممکن است بنا به دلایلی مانند انتقال ژنها، آنها را مناسب در نظر بگیرد.